برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(132) - مترادف ِ اصطلاح ِ "سخن گفتن بی سر و ته، هجو و لغو گویی" در شاهنامه ی فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
و.ک(069)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نقش راز آلود ستارگان در پیش بینی ِ رخدادها در شاهنامه ی فردوسی – بخش 29 –
***
حکیم فرزانه ی طوس، در شاهنامه ی کوه پیکرش، باور پیشینیان ما به طالع سعد و نحس و ایمان آنان به توان اختر شناسان در باز بینی و بازخوانی آینده ی اشخاص یا رخداد ها یا جنگ های پیش رو، را بازتاب می دهد و رخ می نمایاند.
برای برآورد ِ فرجام ِ نبرد ها، آینده و سرنوشت آتی اشخاص پس از تولد، فرجام ازدواج ها، و دیگر سوژه ها، از ستاره شماران و زیج و اسطرلاب بهره گرفته میشده ست.
***
ستاره شماران در شاهنامه، "پیش بین" رخداد های آتی و نه "ره نمون و راهگشا"ی مسیر ِ رخدادهای پیش روی شاهان و پهلوانانند.
***
ستاره شماران و دیدن ستاره ی زال:
بفرمود پس شاه با موبدان/ستاره شناسان و هم بخردان-
که جویند تا اختر زال چیست/بران اختر از بخت سالار کیست-
چو گیرد بلندی چه خواهد بدن/همی داستان از چه خواهد زدن-
ستاره شناسان هم اندر زمان/از اختر گرفتند پیدا نشان-
بگفتند باشاه دیهیم دار/که شادان بزی تا بود روزگار-
که او پهلوانی بود نامدار/سرافراز و هشیار و گرد و سوار-
چو بنشنید شاه این سخن شاد شد/دل پهلوان از غم آزاد شد-
بهادر امیرعضدی
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
مهر ِ غریزی پدر به فرزند، هرچند فرزند ناخلف و نابکار.
***
مهرِ فریدون بر فرزند ناخلف و نابکاری تور:
فرستاده آمد رخی پر ز شرم/دو چشم از فریدون پر از آب گرم-
که چون برد خواهد سر شاه چین/بریده بر شاه ایران زمین-
که فرزند گر سر بپیچید ز دین/پدر را بدو مهر افزون ز کین-
گنه بس گران بود و پوزش نبرد/و دیگر که کین خواه او بود گرد-
بیامد فرستادهٔ شوخ روی/سر تور بنهاد در پیش اوی-
فریدون همی بر منوچهر بر/یکی آفرین خواست از دادگر-
بهادر امیرعضدی
و.ک(070)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***&&&
منوچهر به فریدون:
منوچهر سر بریده ی تور را نزد نیا(پدر بزرگ) فریدون می فرستد.
فریدون، نیای منوچهر ست.
&&&
موبدان، به سام نریمان:
که ضحاک، مهراب را بُد نیا/دل شاه ازیشان پر از کیمیا-
ضحاک، نیا ی مهراب کابلی ست.
&&&
سهراب با ژنده رزم(برادر تهمینه) پذیرا شد.
ژنده رزم دایی سهراب ست.
&&&
مادر سیاوش به کیکاووس:
گرسیوز، دایی مادر سیاوش ست.
&&&
شیده یا پشنگ افراسیاب، دایی کیخسرو:
بهادر امیرعضدی