برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
نخواستن پیروزی جز به داد، درقاموس و باورِ پهلوانی یلانِ شاهنامه - بخش 7 - کیخسرو
***
کیخسرو پس از شکست افراسیاب و گریختن و مخفی شدنش در دریای چیچست، از دادار دادگر یاری می جوید:
به رخشنده روز و به هنگام خواب/ همی آگهی جست ز افراسیاب-
ازیشان کسی زو نشانی نداد / نکردند ازو در جهان نیز یاد -
جهاندار یک شب سرو تن بشست / بشد دور با دفتر زند و است -
همه شب به پیش جهان آفرین / همی بود گریان و سر بر زمین -
همی گفت کین بنده ی ناتوان / همیشه پر از درد دارد روان -
همه کوه و رود و بیابان و آب / نبیند نشانی ز افراسیاب -
همی گفت کای داور دادگر / تو دادی مرا نازش و زور و فر -
که او راه تو دادگر نسپرد / کسی را ز گیتی به کس نشمرد -
تو دانی که او نیست بر داد و راه / بسی ریخت خون سر بیگناه -
مگر باشدم دادگر یک خدای / به نزدیک آن بدکنش رهنمای -
تو دانی که من خود سراینده ام / پرستنده آفریننده ام -
به گیتی ازو نام و آواز نیست / ز من راز باشد ز تو راز نیست -
اگر زو تو خشنودی ای دادگر / مرا باز گردان ز پیکار سر -
بکُش در دل این آتش کین من / به آیین خویش آور آیین من -
ز جای نیایش بیامد به تخت / جوان سرافراز و پیروز بخت -
..........................................................................
پ ن:
* چیچست،
دریایی که افراسیاب از دست هوم گریخت و در آن پنهان شد:
بدل گفت کین مرد پرهیزگار/ز دریای چیچست گیرد شکار -
بدین آب چیچست پنهان شدست/بگفتم ترا راست چونان که هست -
چیچست،
مسیر آمدن نیاطوس به نزد خسرو پرویز که از دریای چیچست می گذرد:
سوی راه چیچست بنهاد روی/همی راند شادان دل و راه جوی -