برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۴۰) - نامه ی پند آموز کیکاووس به افراسیاب
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
نامه ی پند آموز کیکاووس به افراسیاب:
چو نامه بر شاه ایران رسید/بران گونه گفتار بایسته دید-
ازیشان پسند آمدش کارکرد/به افراسیاب آن زمان نامه کرد-
که ایران بپرداز و بیشی مجوی/سر ما شد از تو پر از گفتوگوی-
ترا شهر توران بسندست خود/به خیره همی دست یازی ببد-
فزونی مجوی ار شدی بینیاز/که درد آردت پیش رنج دراز-
ترا کهتری کار بستن نکوست/نگه داشتن بر تن خویش پوست-
ندانی که ایران نشست منست/جهان سر به سر زیر دست منست-
پلنگ ژیان گرچه باشد دلیر/نیارد شدن پیش چنگال شیر-
بهادر امیرعضدی