برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

جایزه بگیران ِ شاهنامه فردوسی – بخش 02 – گیو ِ گودرز

و.ک(110,2)

بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***
جایزه بگیران ِ شاهنامه فردوسی – بخش 02 – گیو ِ گودرز
***
کیخسرو، همواره قدر و ارج و قُرب پهلوانان وفادارش را به نیکی و با سپاسمندی، می داند و پایمردی و همت در کنشگری ِ آنان را با هدیه و نثار پاسخ می دهد.
***
کیخسرو برای به آتش کشیدن کوه هیزم تورانیان در کاسه رود، جایزه میگذارد:

وزان پس به گنجور فرمود شاه/که ده جام زرین بنه پیش گاه-
برو ریز دینار و مشک و گهر/یکی افسری خسروی با کمر-
چنین گفت کین هدیه آن را که رنج/ندارد دریغ از پی نام و گنج-
از ایدر شود تا در کاسه رود/دهد بر روان سیاوش درود-
ز هیزم یکی کوه بیند بلند/فزونست بالای او ده کمند-
چنان خواست کان ره کسی نسپرد/از ایران به توران کسی نگذرد-
دلیری از ایران بباید شدن/همه کاسه رود آتش اندر زدن-
بدان تا گر آنجا بود رزمگاه/پس هیزم اندر نماند سپاه-
همان گیو گفت این شکار منست/برافروختن کوه کار منست-
اگر لشکر آید نترسم ز رزم/برزم اندرون کرگس آرم ببزم-
همه خواسته گیو را داد شاه/بدو گفت کای نامدار سپاه-
که بی تیغ تو تاج روشن مباد/چنین باد و بی بت برهمن مباد-

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد