و.ک(092)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
******
اسفندیار پس از گشودن گنبدان دژ و کشتن ارجاسب و تار و مار کردن ارجاسبیان.
***
اسفندیار در شاهنامه، بر خلاف رستم، روحیه یی خشن، خون ریز و بیرحم دارد و بر تسلیم شدگان رحم ندارد:همه ترگ و جوشن فرو ریختند/هم از دیدهها خون برآمیختند-
دوان پیش اسفندیار آمدند/همه دیده چون جویبار آمدند-به جایی دگر نامداری نماند/به چین و به توران سواری نماند-
اسفندیار پس از به دار کشیدن اندریمان و برادرش، رویین دژ را به آتش می کشد:
بفرمود تا آتش اندر زدند/همه شهر توران بهم بر زدند-
به جایی دگر نامداری نماند/به چین و به توران سواری نماند-
اسفندیار به کسان اسیر ارجاسب نیز رحم روا نمی دارد:
ز پوشیده رویان ارجاسپ پنج/ببردند بامویه و درد و رنج-
دو خواهر دو دختر یکی مادرش/پر از درد و با سوک و خسته برش-
همه بارهٔ شهر زد بر زمین/برآورد گرد از بر و بوم چین-
سه پور جوان را سپهدار گفت/پراگنده باشید با گنج جفت-
نیازست ما را به دیدار تو/بدان پر خرد جان بیدار تو-
اعتراف گشتاسب به سرآمدی اسفندیار در سرکوب سران در راستای گسترش دین بهی:
همی گفت گشتاسپ کای پاک دین/که چون تو نبیند زمان و زمین-
پس از روزگار منوچهر باز/نیامد چو تو نیز گردنفراز-
بیالود تیغ و بپالود کیش/مهان را همی داشت بر جای خویش-
اسفندیار در پاسخ به رستم، خود از خون ریز بودن خود میگوید:
کنون کارهایی که من کردهام/ز گردنکشان سر برآوردهام-
نخستین کمر بستم از بهر دین/تهی کردم از بتپرستان زمین-
کس از جنگجویان گیتی ندید/که از کشتگان خاک شد ناپدید-
چه نامه بخوانی بنه بر نشان/بدین بارگاه آی با سرکشان-
بهادر امیرعضدی