برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
راز و فلسفه ی "تازه سیب" در شاهنامه فردوسی - بخش 03
***
فردوسی گردیه را بسان تازه سیب در دستان گستهم دایی خسرو پرویز می داند:
یلان سینه با گردیه گفت زن/به گیتی تو را دیدهام رای زن-
ز خاقان کرانه گزیدی سزید/که رای تو آزادگان را گزید-
چه گویی ز گستهم یل خال شاه/توانگر سپهبد یلی با سپاه-
بدو گفت شویی کز ایران بود/ازو تخمهٔ ما نه ویران بود-
گردیه با تلاش یلان سینه، زن گستهم، دایی خسرو پرویز می شود:
یلان سینه او را بگستهم داد/دلاور گوی بود فرخ نژاد-