برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

کنام پلنگان و شیران، در شاهنامه فردوسی:

و.ک(079)  

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
 کنام پلنگان و شیران، در شاهنامه فردوسی
***

شاپور ساسانی به برانوش:
به ایران زمین آنچ بد شارستان/کنون گشت یکسر همه خارستان-
عوض خواهم آن را که ویران شدست/کنام پلنگان و شیران شدست-
هر آنکس که او کار خسرو شنود/به گیتی نبایدش گستاخ بود-
همه بوم ایران تو ویران شمر/کنام پلنگان و شیران شمر-

شاپور ساسانی به قیصر روم:
از ایران هرانجا که ویران شدست/کنام پلنگان و شیران شدست-
سراسر برآری به دینار خویش/بیابی مکافات کردار خویش-

سپاهیان کیکاووس به رستم:
دو بهره سوی زاولستان شدند/به خواهش بر پور دستان شدند-
که ما را ز بدها تو باشی پناه/چو گم شد سر تاج کاووس شاه-
دریغ‌ست ایران که ویران شود/کنام پلنگان و شیران شود-
 
گَو ِ جمهور به طلخند:
نباید که از ما بدین کارزار/نکوهش بود در جهان یادگار-
که این کشور هند ویران شود/کنام پلنگان و شیران شود-
بپرهیز ازین جنگ و آویختن/به بیداد بر خیره خون ریختن-

کسرا انوشیروان به بزرگان الانانی :
بر ایشان ببخشود بیدار شاه/ببخشید یک سر گذشته گناه-
بفرمود تا هرچ ویران شدست/کنام پلنگان و شیران شدست-
یکی شارستانی برآرند زود/بدو اندرون جای کشت و درود-

کاموس کشانی،
بایران همی شد که ویران کند/کنام پلنگان و شیران کند-
به زابلستان و به کابلستان/نه ایوان بود نیز و نه گلستان-
نیندازد از دست گوپال را/مگر گم کند رستم زال را-

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد