بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (92) - پند بهرام اورمزد به پسرش بهرام ِ بهرام
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
پند بهرام اورمزد به پسرش بهرام ِ بهرام:
یکی پور بودش دلارام بود/ورا نام بهرام بهرام بود-
بیاورد و بنشاندش زیر تخت/بدو گفت کای سبز شاخ درخت-
نبودم فراوان من از تخت شاد/همه روزگار تو فرخنده باد-
سراینده باش و فزاینده باش/شب و روز بارامش و خنده باش-
چنان رو که پرسند روز شمار/نپیچی سر از شرم پروردگار-
به داد و دهش گیتی آباد دار/دل زیردستان خود شاد دار-
که برکس نماند جهان جاودان/نه بر تاجدار و نه بر موبدان-
تو از چرخ گردان مدان این ستم/چو از باد چندی گذاری به دم-
بهادر امیرعضدی