برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خاکساری و فروتنی، خوی و منش ِ پهلوانان و شاهان ِ شاهنامه فردوسی ست – ( بخش 18) خاک بوسی فرامرز رستم، طوس نوذر و سران سپاه.
***
در شاهنامه، خاکساری و فروتنی، افتادگی و متانت، خوی و منش و رسمی نا نوشته، راستین و روا و روان ست بین پهلوانان و شاهان، که در قامت خاکبوسی، آستان بوسی، کتف و یال و دست و بازو بوسی و ... رخ می نمایاند.
***
فرامرز رویاروی کیخسرو:
چو بشنید پند جهاندار نو/پیاده شد از بارهٔ تیزرو-
زمین را ببوسید و بردش نماز/بتابید سر سوی راه دراز-
بسی آفرین خواند بر شاه نو/که هر دم فزون باش چون ماه نو-
خاک بوسی طوس رویاروی کیخسرو:
بنزدیک شاه آمد از دشت جنگ/بره بر نکرد ایچ گونه درنگ-
زمین را ببوسید در پیش شاه/نکرد ایچ خسرو بدو در نگاه-
پس لشکر اندر سپهدار طوس/بیامد بر شه زمین داد بوس-
برو آفرین کرد و بر شد خروش/جهان آمد از بانگ اسپان بجوش-
دلیران همه دست کرده بکش/بپیش خداوند خورشیدفش-
همه همگنان خاک دادند بوس/چو رهام و گرگین، چو گودرز و طوس-
چو خراد با زنگهٔ شاوران/دگر بیژن و گیو و کنداوران-
و
وزان دشت کیخسرو کینهجوی/سوی لشکر خویش بنهاد روی-
بیامد همانگاه گودرز و گیو/چو شیدوش و رستم چو گرگین نیو-
همه بوسه دادند پیشش زمین/بسی شاه را خواندند آفرین-