برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

گنگ دژ، بهشت گنگ، یا سیاووشگرد، شارسان بنا شده ی سیاوش در قچقار باشی

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
گنگ دژ، بهشت گنگ، یا سیاووشگرد، شارسان بنا شده ی سیاوش در قچقار باشی:

جهانجوی چون گنگ دژ را بدید/شد از آب دیده رخش ناپدید-
همی گفت کای داور داد و پاک/یکی بنده ام دل پر از ترس و باک-
که این بارهٔ شارستان پدر/بدیدم برآورده از ماه سر-
سیاوش که از فر یزدان پاک/چنین باره ای برکشید از مغاک-
ستمگر بد آن کو ببد آخت دست/دل هر کس از کشتن او بخست-
بران باره بگریست یکسر سپاه/ز خون سیاوش که بد بیگناه-
چو کیخسرو آمد بگنگ اندرون/سری پر ز تیمار دل پر ز خون-
بدید آن دل افروز باغ بهشت/شمرهای او چون چراغ بهشت-
بهر گوشه ای چشمه و گلستان/زمین سنبل و شاخ بلبلستان-

رفتن کیخسرو به گنگ دژ یا سیاوش گرد:
همی رفت سوی سیاوش گرد/بماه سفندار مذ روز ارد-
چو آمد بدان شارستان پدر/دو رخساره پر آب و خسته جگر-
بجایی که گر سیوز بدنشان/گروی بنفرین مردم کشان-
سر شاه ایران بریدند خوار/بیامد بدان جایگه شهریار-
همی ریخت برسر ازان تیره خاک/همی کرد روی و بر خویش چاک-
.............................................

پ ن:

گنگ دژ، به تعبیری گنجه

شاهرخ مسکوب در سوگ سیاوش، ص، 148:
بنا بر بندهش، گنگ دژ در چندین فرسنگی دریای اساطیری فراخکرت است و بنا بر مینو خرد، در جانب مشرق نزدیک ستاره ی ستویس(یشتها جلد 1، ص 219 و 220).  
شاهرخ مسکوب در سوگ سیاوش، ص، 149:
گنگ دژ، جای پادشاهی پشوتن گشتاسپان است.


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد