برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
نوبهار، پرستشگاهی بر بنیاد مهرپرستی در بلخ:
چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت/فرود آمد از تخت و بربست رخت-
به بلخ گزین شد بران نوبهار/که یزدان پرستان بدان روزگار-
مران جای را داشتندی چنان/که مر مکه را تازیان این زمان-
بدان خانه شد شاه یزدان پرست/فرود آمد از جایگاه نشست-
ببست آن در آفرین خانه را/نماند اندرو خویش و بیگانه را-
بپوشید جامهٔ پرستش پلاس/خرد را چنان کرد باید سپاس-
بیفگند یاره فرو هِشت موی/سوی روشن دادگر کرد روی-
همی بود سی سال خورشید را/برینسان پرستید باید خدای-
نیایش همی کرد خورشید را/چنان بوده بد راه جمشید را-
چو گشتاسپ* بر شد به تخت پدر/که هم فر او داشت و بخت پدر-
به سر بر نهاد آن پدر داده تاج/که زیبنده باشد بر آزاده تاج-
نوبهار، پرستشگاه مهرپرستان لهراسبی، نماد شهری آرمانی و مقدس و الگو و سنگ محکی برای شکوه و زیبایی.
***
بهرام گور، "یکی بزمگه ساخت چون نوبهار":
وزان جایگه شد سوی گنج خویش/که گرد آورید از خوی و رنج خویش-رستم ِ (پهلوی کیش) به گشتاسب مهرپرست پیش از گرویدن گشتاسب به دین بهی:
چه نازی بدین تاج گشتاسپی/بدین تازه آیین لهراسپی-
ارجاسب به گشتاسب:
برافگندی آیین شاهان خویش/بزرگان گیتی که بودند پیش-
رها کردی آن پهلوی کیش را/چرا ننگریدی پس و پیش را-
گزینش فرجامین خسرو پرویز و پهلوی کیش ِ هوشنگ:
به ما بر ز دین کهن ننگ نیست/که دینی به از دین هوشنگ نیست -
بهادر امیرعضدی