برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
ترور یا "حذف فیزیکی" در شاهنامه - 5 - هرمز نوشیروان و نخبه کُشی بزرگان بی گناه ایران
***
چنین بود تا شد بزرگیش راست/هرآن چیز درپادشاهی که خواست-
برآشفت وخوی بد آورد پیش/به یکسو شد از راه آیین وکیش-
هرآنکس که نزد پدرش ارجمند/بدی شاد و ایمن زبیم گزند-
یکایک تبه کردشان بی گناه/بدین گونه بد رای و آیین شاه-
سه مرد از دبیران نوشین روان/یکی پیر ودانا و دیگر جوان-
چو ایزد گشسب و دگر برزمهر/دبیر خردمند با فر وچهر-
سه دیگر که ماه آذرش بود نام/خردمند و روشن دل و شادکام-
برتخت نوشین روان این سه پیر/چو دستور بودند وهمچون وزیر-
همی خواست هرمز کزین هرسه مرد/یکایک برآرد بناگاه گرد-
همی بود ز ایشان دلش پرهراس/که روزی شوند اندرو ناسپاس-
به ایزد گشسب آن زمان دست آخت/به بیهوده بربند و زندانش ساخت-
بهادر امیرعضدی