برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

گلایه حکیم طوس از آز مندی و جاه طلبی رستم در نبرد با سهراب

و.ک(373) 

971023

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 

*** 

 گلایه حکیم طوس از آز مندی و جاه طلبی رستم در نبرد با سهراب 

***

 اگر تند بادی براید ز کنج/بخاک افکند نارسیده ترنج -

 ستمکاره خوانیمش ار دادگر/هنرمند دانیمش ار بی هنر -

 اگر مرگ داد است بیداد چیست/زداد این همه بانگ و فریاد چیست -

 از ین راز جان تو اگاه نیست/بدین پرده اندر ترا راه نیست -

 همه تا در آز رفته فراز/به کس بر نشد این در آز باز -

 به رفتن مگر بهتر آیدش جای/چو آرام یابد به دیگر سرای -

 دم مرگ چون آتش هولناک/ندارد ز برنا و فرتوت باک -

 درین جای رفتن نه جای درنگ/بر اسب فنا گر کشد مرگ تنگ -

 چنان دان که داد است و بیداد نیست/چو داد آمدش جای فریاد نیست -

بهادر امیرعضدی

مقایسه ی دو دیدگاه، در باره ی زن،دیدگاه شاعران یونان، دیدگاه شاهنامه ی فردوسی - بخش ۱

و.ک(374,1) 

971027

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 

*** 

مقایسه ی دو دیدگاه، در باره ی زن،دیدگاه شاعران یونان، دیدگاه شاهنامه ی فردوسی - بخش ۱

*** 

مقایسه ی دو دیدگاه، در باره ی زن

دیدگاه شاعران یونان:

زن اصولا موجودی زیادی ست.

زن پارسا و رای زن، گنج ست.

***

 زن از دیدگاه شاعران یونان: از هزیودس شاعر قرن هشتم ق.م تا سمونیدس شاعر طنز پرداز قرن هفتم ق.م و در بسیاری از نوشته های فلسفی و نمایشنامه های آتنی، زن همیشه تهدیدی است برای جامعه ی مردان. زن بلائی است که زئوس، پدر خدای یونانی، بر اثر خشم گرفتن به پرومته بر زمین نازل کرد. در جامعه ی اساطیری یونان  زن اصولا موجودی زیادی است. چون در آغاز خدایان بودند و مردان. زن به قصد آزار رساندن به انسانها پیدا شد. و میان انسانها، یعنی مردان، و خدایان جدایی افکند.     

 (بر گرفته از: سخنان سزاوار زنان در شاهنامه پهلوانی، خجسته کیا) 


زن از دیدگاه فردوسی:

 اگر شاه دیدی وگر زیردست/وگر پاکدل مرد یزدانپرست -

چنان دان که چاره نباشد ز جفت/ز پوشیدن و خورد و جای نهفت-

اگر پارسا باشد و رایزن/یکی گنج باشد پراگنده زن-


مقایسه ی دو دیدگاه، در باره ی زن، دیدگاه یونان، دیدگاه شاهنامه ی فردوسی - بخش ۲

و.ک(374,2) 

971028

مقایسه ی دو دیدگاه، در باره ی زن

***

مقایسه ی دو دیدگاه، در باره ی زن، دیدگاه یونان، دیدگاه شاهنامه ی فردوسی - بخش ۲

***

زن از دیدگاه فرهنگ یونانی:

 انسانها از پیوند زن و مرد به وجود نیامده اند، بلکه زن به نشانه ی جدایی زن و مرد بر زمین پیدا شد. 

 در تئوگونیا (نامه ی خدایان) اثر هزیودس، و نیز ایلیاد هومر، زن جدای از کل بشریت و از آب و خاک ساخته شده است، اما نه از خاک مزروعی بارور مانند بومیان یونانی، بلکه از خاک رس.  

 به اعتقاد یونانیان زن در زمین ریشه ندارد، چون این موجود محصول طرح زئوس است و مهارت هفائیستوس آهنگر. به اعتبار تئوگونیا، زن نخستین رونوشت خود اوست و پیش نمونه ندارد. در یک کلام، زنان از نژاد دیگری هستند، از نژادی نفرین شده.

 

در کتاب کارها و روزها، اثر هزیودس، پاندورا، زن نخستین، برای نفاق افکنی و دشمنی میان انسانها به زمین می آید. خدایان به این زن زیبایی و دلربایی می بخشند و هرمس  به پاندورا نیرنگ و حیله گری می آموزد. پاندورا ست که کوزه ی محتوی بلیات را می گشاید و زمین را بلا زده می کند و امید را ته کوزه جا می گذارد. هلن زیبا در حماسه ی هومر از نژاد همین زن است. نبردهای خونین تروا به خاطر هلن در می گیرد و پهلوانان بیشماری را به کام مرگ فرو می کشد. هلن دامی است خطرناک برای فریفتن مردان.

(بر گرفته از: سخنان سزاوار زنان در شاهنامه پهلوانی، خجسته کیا)


نمایش ِ زن در نگارخانه ی شاهنامه ی فردوسی:

 به درستی که بشر دوستی ومناعت طبع ِ فردوسی را هیچ چیز دیگری به اندازۀ ایجاد تمثال ِ زن های شاهنامه ، محک نمی زند . زنانی که در عین لطافت زنانه ، قهرمانند و در عین قهرمانی از حیث ظرافت و لطافت نیز کاملند . مانند: 

رودابه ِ گرد ، تهمینه ِ صبور ، گرد آفرید ِ جسور ، منیژۀ دلربا ، سودابۀ خدعه ساز ، سیندخت ِ سیاستمدار ، فرنگیس ِ اشرافی ، جریره ِ وفادار ، کتایون ِ دریا دل و...که هرکدام به بهترین وکاملترین شکل ِ ممکن ایفاگر نقش یا نقش های مادر، همسر ، یار، پناه ، یاور و...هستند . وگاهی هویت شخصی ( انسانی ) آنها قامت رسای مردانۀ دلاورانی مانند رستم ، اسفندیار ، زال ، مهراب ، سیاووش ، جمشید ، بیژن و...را در سایه قرار می دهند . فردوسی با چه ظرافت و جوانمردی ِ حماسی ِ پایداری ، پاسدار حریم و حرمت ِ جایگاه ِ زن باقی می ماند  و پاکدامنی و نجابت ِ زنان قهرمان و مردان ِ بزرگ و پهلوان ِ داستان هایش را می آراید و به رخ میکشد . مانند : لحظۀ دیدار دو دلدادۀ بی تاب ( زال و رودابه ) - آمدن تهمینۀ دلباخته ، شب هنگام به بالین رستم - مواجهۀ سهراب با گردآفرید ، هنگامی که در کمند سهراب گرفتاراست - تمنای بی قرار ِ سودابه و روح پاک و وفادار ِ سیاووش .


(60) - اصطلاح ِ کار عار نیست، در شاهنامه فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 

*** 

(60) - اصطلاح ِ  کار عار نیست، در شاهنامه فردوسی

***

 ردّ اصطلاح ِ کار عار نیست، در شاهنامه فردوسی در قالب پرسش موبد از انوشیروان 

***

مدح ِ کار و سرزنش بیکاری:

 چو بیکار باشی مشو رامشی/نه کارست بیکاری ار با هشی - 

ز هر کار کردن ترا ننگ نیست/اگر چند با بوی و با رنگ نیست - 

به نیکی به هر کار کوشا باش/همیشه به دانش نیوشای باش -

 به کاری نیازد که فرجام اوی/پشیمانی و تندی آرد به روی -  

بهادر امیرعضدی

(50) - اصطلاح - معادل ِ فارسی ِ چند اصطلاح عربی، در شاهنامه ی فردوسی -2

971105

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 

*** 

 (50) - اصطلاح - معادل ِ فارسی ِ چند اصطلاح عربی، در شاهنامه ی فردوسی -2

***

معادل ِ فارسی چند اصطلاح عربی، در شاهنامه ی فردوسی 

***

طلب البعیر قرنین فضاع الاذنین:

 (شتر آرزوی دو شاخ کرد، پس دو گوش خود را نیز از دست داد).


شاهنامه:

 که خر، شد که خواهد ز گاوان، سرو/به یکبار، گم کرد گوش، از دو سو -  (*)  

  ***

 خیر الامور اوسطها:

 (بهترین کارها، میانه ی آنست).


شاهنامه:

به کار زمانه، میانه گزین/چو خواهی که یابی همی آفرین - 

***

 الدنیا مزرعه الاخره:

 (دنیا، کشتزار آخرت ست).


شاهنامه:

 یکی مزرعه ی آن جهان ست این/نظر بر گشای و حقیقت ببین -

...............................................................................
پ ن:
خر رفت که آورد سُرُویی/ناورد سُرُو دو گوش بنهاد- کمال الدین اسماعیل 
بهادر امیرعضدی